
شهید سعید چندانی
شهید سعید چندانی (متولد شده در یک خانواده بلوچ در زاهدان)
پدر شهید:
در شب تولد حضرت مسیح به دنیا آمد.
مبتلا به سرطان بسیار پیسرفته ای می شوند که سر تاسر بدنش را غده های بدخیم پر می کنه ...
و دکتر ها جوابشون می کنن ...
مادر شهید:
یکی از پرستار ها به من گفت جمکران ...
رفتم پیش دکتر ها گریه کردم ،جیغ زدم .... گفتم آقای دکتر اگر قرصه جمکران به من بده ... اگر شربته جمکران به من بده ..........................................
شهید سعید چندانی:
شکمم پر از غده بود ... پاهام کج شده بود ..گلوم گرفته بود...
شب شهادت حضرت فاطمه زهرا بود .. در عالم رویا و یا بین رویا و بیداری بودم دیدم در باز شد ...
یک خانم با یک آقا آمدند داخل و کنار بستر من نشستند.
بانو با جوان عرب با زبان عریی صحبت می کرد...
آقا بهم سلام کرد..
.
دکتر :
من تمام عکس هاش رو ... عکس های قدیمیش و عکس های جدیدش رو بررسی کردم.
بیماری که در شرح بیماریش ضایعه ی بدخیم فراگیر ناحیه لگن گزارش شده حالا شفا پیدا کرده و بدون هیچ عارضه ای فرز و چابک راه میرفت!!!!
دانش پزشکی هیچ گونه جوابی نداره که با چه مکانیسمی این امر شفا رخ داده است و این اولین بار نیست ....
............................................
.
.
.
چند وقت بعد پدرش رو دیدم گفتم از سعید چه خبر ؟
گفت سعید را مسموم کردند ....
(نهایتا بعد از طلبه شدن ایشون به دست وهابیت خبیث مسموم و به شهادت رسیدند)
- بازدید: 3262 مرتبه
دیدگاه ها
عاقبت بخیر شدن یعنی این
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
(اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذالک).
ارسال ديدگاه جديد
(لطفا از درج سوال در ديدگاه ها خودداري فرماييد براي طرح سوالات خود به اين آدرس مراجعه فرماييد)